پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

۴۶ نماینده‌ای که طرح خطرناک خرید‌و‌فروش اشیای تاریخی و باستانی را مطرح کردند «ارزآور بودن» فروش اشیای تاریخی را یکی از دلایل موافقت با حراج خطرناک دانسته‌اند تا این سؤال پیش بیاید که آیا هر چیزی که قابل تبدیل شدن به پول است را باید فروخت؟ حتی شناسنامه باستانی کشور را! آیا آن‌ها نمی‌دانند اشیای تاریخی و باستانی کشور هیچ فرقی با جنگل‌های باستانی هیرکانی ندارند. جنگل‌های باستانی هیرکانی هم قابلیت ارزآوری دارند، آیا باید ایران را به هاب (قطب) فروش چوب جنگل ‌های باستانی کشور تبدیل کرد؟ آیا خزر را می‌توان فروخت؟ آیا می‌توان زاگرس را به حراج گذاشت؟ آیا می‌توان کارون نفس بریده از انتقال آب‌های غیرکارشناسی را به قیمت ناچیز داد و رفت؟ چرا نمایندگان فکر می‌کنند اشیا باستانی تاریخی کشور قابل قیمت‌گذاری‌اند؟ در نهایت باید سؤال اصلی این گزارش را پرسید. چه کسانی در دو دهه گذشته دنبال تصویب حراج اشیای تاریخی و باستانی کشورند و در هر دوره‌ای آن را به یک شکل خاص مطرح می‌کنند؟

حوادث اتفاق افتاده در حوزه جنگل‌های شمال ایران رفته رفته دارد پرسش برانگیز می‌شود. عده‌ای که روزگاری افراد تصمیم ساز و تصمیم گیر برای طبیعت هیرکانی بوده اند و در بین دلسوختگان طبیعت ایران زمین جایگاهی ندارند، با حمایت دلالان و مقاطعه کاران و نیز برخی از مدیران شرکت‌های بزرگ (مجریان سابق) و نیز متاسفانه با جلب رضایت برخی از اساتید دانشگاه و گا‌ها کارشناسان و برخی از مسولین و تصمیم سازان، سعی در بازگشت به شرایط گذشته داشته و با تغییر رویکرد و ارائه راهکار‌های بدون پشتوانه‌ی علمی و کارشناسی (تفکرات کارشناسی شخصی) به جای حمایت از رویکرد "مدیریت پایدار منابع طبیعی منطقه هیرکانی"، با طرح مسایل و مشکلات مزمن و همیشگی منابع طبیعی و نیز مشکلات اجتماعی اقتصادی که ریشه در عدم توسعه یافتگی منطقه دارد، سعی بر به چالش کشیدن طرح جایگزین دارند.

فروش چوب جنگل ، کیلویی شده است جناب رئیس سازمان. درخت را کیلویی ۱۱۰۰ تا ۱۷۰۰ تومان می‌فروشند. غارت جنگل به اوج رسیده. چکار دارید می‌کنید آقای رئیس؟ لطفا برای تنویر افکار عمومی، از جعبه بسته سازمان تحت امر خودتان و اقداماتی حفاظتی، صیانتی و ترمیمی صورت پذیرفته گزارش بدهید. منتظر هستیم آقای رئیس. یادمان رفت بپرسیم که با محاسبه پشت و روی فیش ماهیانه، دریافتی متوسط تان چقدر است، اگر صلاح دانستید برای افکار عمومی بازگو کنید.

تا پیش از پذیرش و بکارگیری قانون تنفس جنگل‌های شمال و در همه سال‌هایی که در نیمی از پهنه‌های جنگلی شمال "طرح‌های بهره برداری چوب" انجام می‌شد، نبود "اعتبار" کلید واژه‌ای برای بیان همه نابسامانی‌های جنگل و فرار از پاسخگویی‌ها به شمار می‌رفت.

کشفیات چوب قاچاق از موتور، ماشین سواری و شاسی بلند‌ها در مناطق مختلف مازندران حکایت از آن دارد که زیرساخت‌های غارت جنگل‌های خزری به راحتی فراهم است و درختان تکه تکه شده، غارت می‌شوند.

یکی از موضوعاتی که در حاشیه "تولی طلبیِ انحصاری" گروهی کوچک، اما اثرگذارِ دانشوران جنگلداری برای مدیریت جنگل‌های شمال بیش از پیش به چشم می‌آید، نامشخص بودن ابتدایی‌ترین داده‌های آماری مرتبط با گزاره ایست که از آن به عنوان شصت سال "مدیریت جنگل" نام برده می‌شود.